خوانش ملکا

شیخ و کودک

**داستان شیخ و کودک**

روزی کودکی نزد شیخی خردمند آمد و از او پرسید: «ای شیخ، چگونه می‌توانم در زندگی به موفقیت برسم؟»

شیخ لبخندی زد و گفت: «پاسخ این سوال را در دستان خود داری.»

کودک با تعجب به دستانش نگاه کرد و گفت: «اما من چیزی نمی‌بینم!»

شیخ یک دانه‌ی کوچک در دست کودک گذاشت و گفت: «این دانه را در خاک بکار، هر روز به آن آب بده، مراقبت کن و صبور باش.»

کودک با دقت از دانه مراقبت کرد، اما روزها گذشت و هیچ تغییری ندید. ناامید نزد شیخ بازگشت و گفت: «من هر روز به دانه آب دادم، اما هنوز چیزی رشد نکرده است.»

شیخ با آرامش پاسخ داد: «صبور باش، رشد همیشه دیده نمی‌شود، اما در حال رخ دادن است.»

چند هفته بعد، کودک با خوشحالی دید که دانه‌ی کوچک جوانه زده است. او نزد شیخ رفت و گفت: «حالا فهمیدم! موفقیت مانند این دانه است—نیاز به صبر، مراقبت و ایمان دارد.»

شیخ لبخند زد و گفت: «درست است، هر چیزی در زندگی با تلاش و صبر به ثمر می‌رسد. هیچ موفقیتی یک‌شبه اتفاق نمی‌افتد، بلکه نتیجه‌ی پشتکار و امید است.»

این داستان نشان می‌دهد که **صبوری و تلاش، کلید موفقیت در زندگی هستند**. 🌱✨

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا

برای دریافت مشاوره اطلاعات خودتان را ثبت نمایید.