مولانا مي فرمايد علت سقوط افراد از حالت والاگرايي و انساني به حالت ظلم و جور و خودپرستي، چهار علت دارد و اين چهار دلیل را به چهار مرغ نحس در درون انسان تشبيه کرده است : _ اردک، نشانه آز و طمع : اردک حيواني است چه سير و يا گرسنه باشد، هميشه نوکش روي زمين است و بعضي از انسانها را به اين خاطر به اردک تشبيه کرده است که هر چه داراي پول و مقام باشند، باز هم مي خواهند! و اين طمعشان سير شدني نيست! _ خروس، نشانه قدرت و شهوت : اين را هم يکي ديگر از مشکلات دنيا مي داند. ستمگري و قدرت پرستي و بي بند و باري که در جوامع مشاهده مي شود و همچنين تجاوز به حقوق انسانها و آزار جنسي آدمها را ناشي از اين مسئله مي داند! _ طاووس، نشانه زيبايي ظاهري : چشم و هم چشمي ها، تلاش براي رسيدن به زيبايي کذايي، خودنمايي، گفتار بي عمل، دروغ فريبنده و خوش آيند گفتن به جاي بيان واقعيت، اين گونه اعمال انسانها را تشبيه به طاووس کرده است! _ کلاغ، نشانه بلند پروازي دروغین است : منظور مولانا از کلاغ، افراد خودپرست مي باشند. چون در مثال ها، کلاغ آرزو دارد که عقاب باشد؛ يعني کسي که عقده دارد خود را در مقام بالا ببيند، ولي اين توانايي رشد يا در او نيست يا نمي خواهد با سعی و تلاش و کوشش به آن برسد. بنابراين براي رسيدن به مقصود دست به هر کاري مي زند. به ويژه مي کوشد تا از ديگران پل ساخته و از آن عبور کند. مولوي در توصيف اين چهار مرغ مي خواهد بگويد تنها راهي که انسان مي تواند به اخلاقيات روي آورد و از ظاهر به باطن برسد، بايد اين چهار مرغ شوم درون خود را گردن زده و يا آن را اسیر کند. دستور خداوند به ابراهيم براي کشتن و کوبيدن و بر سر چهار کوه قرار دادن پرندگان، همين چهار صفت رذيله بود.