**داستان “لطفا تولید مثل کنید؟”**
در دنیایی آیندهنگر، جایی که بشر به تکامل فناوری رسیده است، جامعهای شکل گرفته که قوانین زیستی دستخوش تغییر شدهاند. در این جهان، تولیدمثل دیگر یک انتخاب شخصی نیست، بلکه یک ضرورت اجتماعی است، قانونی که توسط سیستم مرکزی اداره میشود.
شخصیت اصلی داستان، فردی است که با این قانون روبهرو شده است. اما او پرسشی در ذهن دارد: آیا تولیدمثل فقط ادامهی نسل است، یا یک تصمیم عمیقتر که با عشق، اختیار و هویت فردی پیوند دارد؟
در طی داستان، او با کسانی مواجه میشود که در برابر این سیستم مقاومت میکنند—افرادی که اعتقاد دارند آزادی تصمیمگیری دربارهی آیندهی نسل بشر باید حفظ شود. تنش میان ارادهی فردی و خواست جامعه، داستان را به مسیرهایی پرچالش و فلسفی میبرد.
آیا شخصیت اصلی سرنوشت خود را میپذیرد، یا راهی برای تغییر قواعد پیدا میکند؟ آیا قانونگذاران واقعاً به خیر عمومی فکر میکنند، یا حقیقتی پنهان در این تصمیم وجود دارد؟