یکی از حکایات طنزآمیز **ملانصرالدین** که به درخواست تو نزدیک‌تر است، داستانی درباره‌ی **حلوا و گفت‌وگوی او با همسرش** می‌باشد.
### **حکایت ملانصرالدین و حلوا**
روزی ملانصرالدین به همسرش گفت:
*”زن! برایم حلوا درست کن!”*
همسرش پاسخ داد:
*”آرد نداریم، ملا!”*
ملا گفت:
*”پس نان بپز!”*
همسرش جواب داد:
*”آرد نداریم، چطور نان بپزم؟”*
ملا لحظه‌ای فکر کرد و با لبخند گفت:
*”پس برو و حلوا درست کن، چون وقتی چیزی نداریم، حلوا درست کردن آسان‌تر است!”*
### **پیام‌های این حکایت**
🔹 **طنز و شوخ‌طبعی** – ملانصرالدین همیشه با **حکمت و طنز، حقیقت‌های زندگی را بیان می‌کرد**.
🔹 **نگاه متفاوت به مشکلات** – گاهی وقتی چیزی نداریم، **بهترین راه، پذیرش و شوخ‌طبعی است**.
🔹 **هوش در استفاده از کلمات** – ملا با یک جمله‌ی ساده، **هم طنز ایجاد کرد و هم پیام عمیقی را منتقل کرد**.