خوانش ملکا

بهلول و ثروتمند

**داستان بهلول و ثروتمند؛ حکایتی از خرد و دنیاطلبی**

یکی از حکایات معروف درباره‌ی **بهلول و ثروتمند**، ماجرایی است که نشان‌دهنده‌ی **بینش عمیق بهلول درباره‌ی مال دنیا** است.

### **ماجرای بهلول و مرد ثروتمند**
🔹 روزی مردی ثروتمند به بهلول گفت: **”من ثروت زیادی دارم و می‌توانم هر چیزی را بخرم. تو که فقیر هستی، چه داری؟”**
🔹 بهلول با لبخند پاسخ داد: **”من چیزی دارم که تو نداری؛ آرامش و رضایت.”**
🔹 مرد ثروتمند خندید و گفت: **”اما پول، قدرت می‌آورد و هر چیزی را ممکن می‌کند.”**
🔹 بهلول گفت: **”اگر چنین است، آیا می‌توانی با پول، یک روز بیشتر از عمرت بخری؟”**
🔹 مرد ثروتمند سکوت کرد، زیرا فهمید که **ثروت نمی‌تواند زمان را بخرد یا آرامش واقعی را تضمین کند**.

### **پیام‌های این داستان**
✨ **ثروت، تضمین‌کننده‌ی خوشبختی نیست** – آرامش و رضایت درونی از مال دنیا مهم‌تر است.
✨ **دنیاطلبی، انسان را از حقیقت دور می‌کند** – اگر تمام زندگی صرف جمع‌آوری ثروت شود، فرصت‌های ارزشمند از دست می‌روند.
✨ **خرد و بینش، از مال دنیا ارزشمندتر است** – دانایی و آرامش، چیزی است که با پول قابل خرید نیست.

این حکایت یادآور می‌شود که **ثروت به‌تنهایی خوشبختی نمی‌آورد، بلکه نحوه‌ی استفاده از آن مهم است**.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا

برای دریافت مشاوره اطلاعات خودتان را ثبت نمایید.